محافظت از زندگی مشترک و نگهداری از آن شور و نشاط روزهای اول ازدواج همیشه کار آسانی نیست. بخصوص زمانی که زوجها درگیر مسائلی مانند فشارهای مالی میشوند. علاوه بر این عوامل بسیار دیگری نیز وجود دارند که امروزه نه تنها در ایران بلکه در جامعه جهانی به عنوان فاکتورهای اصلی طلاق مطرح میشوند. در حقیقت توجه به این فاکتورها از آن جایی سرچشمه میگیرد که آگاهی نسبت به دلایل تباهی یک زندگی مشترک که احتمالاً زمانی عاشقانه بوده است، میتواند تأثیر مثبتی بر کاهش احتمال و آمار طلاق در خانوادهها داشته باشد. مشاوره روشی است که به زن و شوهرها کمک میکند نسبت به پرتگاههای زندگی مشترک خود به موقع آگاهی کسب کنند و از راهکارهای روانشناسی مؤثر برای پیشگیری از جدایی استفاده نمایند.
به کمک مشاور ریشه مشکلاتتان را پیدا کنید و آن را بسوزانید
مراجعه کنندگان بسیاری به مشاوران مراجعه میکنند که از دعوا و بحثهای پی در پی، بهانهگیریها، بیتوجهیها و فشارهای روانی موجود در زندگی مشترکشان به ستوه آمدهاند و طلاق را آخرین راه حل برای این معضلات میدانند. اما در واقع این افراد نیز نسبت به این که جدایی بهترین راهکار باشد مطمئن نیستند و به همین دلیل به مشاور مراجعه میکنند. مشاور بعد از برقراری جلسات ملاقات با زوجین به تدریج و با کمک خود آنها عواملی که باعث بروز این اختلافات در زندگیشان شده است را پیدا میکند و آنها را قدم به قدم برای مدیریت این مشکلات و بازگرداندن آرامش به زندگی همراهی مینمایند.
10 علت مهم طلاق در جامعه
میدانید که مشکلی بین شما و همسرتان وجود دارد، همسرتان در آخرین صحبتی که با هم داشتید، عبوس، گوشهگیر و بیعلاقه بوده است. با این حال با خودتان فکر میکنید که این مشکل نیز مانند همیشه حل میشود، آبها از آسیاب میافتد و زندگی دوباره شیرین میشود. اما یک روز که به خانه برمیگردید، میبینید که هیچ کدام از وسایل همسرتان در کمد نیست و فقط یک تکه کاغذ روی میز است، کاغذ را باز میکنید و در جا خشکتان میزند، دادخواست طلاق. آیا فکر میکنید که این ماجرا ممکن است برای شما هم پیش بیاید؟ به قول معروف قهر و آشتی نمک زندگی زناشویی است، اما گاهی پیش میآید که این قهر و آشتیهای مکرر در نهایت منجر به جدایی زوجین میشود. بنابراین مشکلاتی را که در رابطه زناشوییتان پیش میآید، نادیده نگیرید، چون ممکن است، تیغ تیز این دعواها در نهایت پیمان زناشوییتان را پاره کند. پس لازم است نسبت به مهمترین عواملی که باعث جدایی زوجین هستند آگاهی کامل داشته باشید تا بتوانید علائم خطر را به موقع تشخیص داده و زندگی خود را از فروپاشی و شکست نجات بدهید.
خیانت
خیانت یکی از عوامل اصلی فروپاشی اکثر ازدواجها است. شاید در زمان خشم و عصبانیت فکر کنیم که دلایل خیانت کاملاً مشخص است، اما واقعیت این است که دلایل متعددی برای خیانت وجود دارد. خشم و نفرت از دلایل شایع خیانت به شمار میآید و تفاوت در میل جنسی یا شیوه ارضاء شدن امیال جنسی، سردی رابطه و فقدان محبت نیز زمینه را برای خیانت آماده میکند. خیانت غالباً به صورت یک دوستی به ظاهر پاک و بیخطر شروع میشود. مرحله اول خیانت یک رابطه عاطفی است که به تدریج به رابطه جنسی نیز ختم میشود.
مسائل مالی
واقعیت این است که پول خوشی و لذت را به ارمغان میآورد. مسائل متعدد، از قبیل تفاوت در اهداف مالی، شیوه هزینه کردن و سرگرمیها باعث میشود که یکی از زوجین به نظر دیگری ولخرج بیاید و به این ترتیب جرو بحثهای متعددی شروع شود که بنیان ازدواج را به خطر میاندازد. مسائل مالی تمامی جوانب زندگی را تحتالشعاع قرار میدهد. پول و استرس در زندگی زناشویی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند.
سردی رابطه و ارتباط نداشتن زوجین با هم
با هم گفتگو کردن و ارتباط داشتن برای بقای ازدواج ضروری است و اگر ارتباط موثری بین زوجین وجود نداشته باشد، این سردی بذر ناامیدی و بیعلاقگی را در دل زوجین میکارد که بر تمامی جوانب ازدواجشان سایه میافکند و میوه نهایی آن طلاق است. از طرف دیگر ارتباط گرم و موثر بنیان ازدواج را تقویت میکند. فریاد زدن بر سر یکدیگر، صحبت نکردن در طول روز، نیش و کنایه زدن و مسخره کردن روشهای ناسالم و خطرناکی برای برقراری ارتباط هستند که باید از آنها اجتناب شود. شکی نیست که تمرین کردن ارتباط موثر به منظور اصلاح اشتباهات قدیمی دشوار است، اما بهبود رابطه و نجات زندگی زناشویی ارزش این سختی کشیدن را دارد.
جرو بحث مداوم
جرو بحثهای مداوم بر سر موضوعات مختلفی مانند انجام دادن کارهای خانه و بحث درباره فرزندان برای ازدواج سم است. دعواهای مداوم بر سر یک موضوع غالباً به این دلیل است که زوجین فکر میکنند، طرف مقابل به حرفهای او گوش نمیدهد یا او را درک نمیکند. بسیاری از همسران نمیتوانند موضوع را از دید همسرشان نگاه کنند، در نتیجه بدون رسیدن به نتیجه و راهحل دائم با هم بحث میکنند.
افزایش وزن
شاید بسیار سطحی یا غیرعادلانه به نظر برسد، اما افزایش وزن یکی از علل شایع طلاق است. چاق شدن شدید یکی از همسران باعث میشود که جذابیت خود را برای طرف مقابل از دست بدهد. به علاوه اضافه وزن عزت نفس را تحت الشعاع قرار میدهد و این کمبود، نزدیکی و رابطه جنسی زوجین را نیز مختل میکند.
انتظارات غیرمنطقی
بسیاری از جوانان ازدواج را با انتظارات و توقعاتی بلندپروازانه شروع میکنند و انتظار دارند که همسرشان کاملاً با تصورات آنها مطابقت داشته باشد و تمام رویاهای عاشقانهشان به واقعیت مبدل شود. این انتظارات غیرمنطقی فشار و تنش شدیدی را به طرف مقابل ایجاد میکند، مایه ناامیدی دیگری میشود و ازدواج را به لبه پرتگاه میکشاند.
نداشتن رابطه جنسی
سردی رابطه و دور بودن از یکدیگر به سرعت ازدواج را به نابودی میکشاند، چرا که زوجین حس میکنند که دارند با یک فرد غریبه زندگی میکنند و بیشتر از آن که همسر داشته باشند، همخانه دارند. این سردی و بیگانگی پیآمد فقدان نزدیکی عاطفی یا جسمی نیست و همواره به رابطه جنسی مربوط نمیشود. اگر مدام به همسرتان بیمحلی میکنید، باید بدانید که دارید زمینه را برای طلاق آماده میکنید. گرم و خاص کردن رابطه زناشویی مسئولیت هر دو طرف است. کارهای کوچک اما مهمی مانند مهربانی و قدردانی را امتحان کنید و حتیالامکان رابطه جنسیتان را لذتبخش کنید تا رابطهتان شیرین شود.
عدم مساوات در تقسیم مسئولیتها بین همسران
چنانچه یکی از همسران حس کند که مسئولیت بیشتری را در زندگی به عهده گرفته است، این نابرابری بر دیدگاه او نسبت به زندگی اثر میگذارد و باعث بیعلاقگی او میشود. زوجین باید درباره چالشهای خاص و منحصر به فرد خود مذاکره کنند و با همفکری یکدیگر راهی را برای یک زندگی عادلانه پیدا کنند که در آن هر دو از یک رابطه هماهنگ و توام با احترام و لذت برخوردار شوند.
آماده نبودن برای ازدواج
تعداد قابل توجهی از زوجین در تمام گروههای سنی آماده نبودن خود را برای ازدواج و شروع یک رابطه متعهدانه دلیل اصلی طلاق میدانند. بالاترین نرخ طلاق به گروه سنی 30 ـ 20 سال مربوط میشود. تقریباً نیمی از طلاقها در ده سال نخست زندگی، به ویژه بین چهارمین و هشتمین سال ازدواج رخ میدهد.
سوءاستفاده
سوءاستفاده عاطفی یا جسمی واقعیت تلخ و ناراحت کنندهی زندگی بعضی زوجین است. فردی که مرتکب سوءاستفاده میشود، لزوماً همواره شیطانصفت و بد نیست، عموماً مشکلات عاطفی عمیقی وجود دارد که در ریشهیابی علت سوءاستفاده باید به آنها پرداخته شود. دلیل سوءاستفاده هر چه که باشد، هیچ کس نباید به آن تن بدهد. اگر در چنین شرایط ناراحت کنندهای قرار دارید، هر چه سریعتر به روشی ایمن و قانونی خودتان را آزاد کنید.
حتی همسرانی که بهترینها را برای هم میخواهند، نیز گاهی نمیتوانند بر مشکلاتشان غلبه کنند و پایشان به دادگاه خانواده باز میشود. به همین دلیل است که باید مشکلات رابطه را به سرعت حل کرد. آنقدر صبر نکنید که کار از کار بگذرد و نتوانید دیگر رابطهتان را نجات دهید. مهربانی را تمرین کنید، برای نزدیکی و رابطهتان اولویت قائل شوید، با هم به تعطیلات بروید و حتی اگر اوضاع بر وفق مراد است، از مشاور خانواده کمک بگیرید تا سلامت و دوام رابطهتان حفظ شود. قبل از آن که به این نتیجه برسید که اوضاع از کنترل خارج شده است و دست از زندگی مشترک خود بکشید، نهایت سعی خود را بکنید. به این ترتیب میتوانید مطمئن باشید و آرامش خاطر داشته باشید که همه راههای ممکن را قبل از آخرین اقدام امتحان کردهاید.
مشاور چه کمکی برای حفظ زندگی مشترک شما میکند؟
بدون شک مشاور به تنهایی نمیتواند معجزهگر باشد و به تنهایی تمام مشکلات زندگش شما را ناپدید کند بلکه خواست قلبی شما نیز برای تغییر شرایط و محافظت از خانواده خود در موفقیت مشاور برای کمک به شما بسیار مؤثر است. مشاوران میتوانند به شما کمک کنند بعد از پیدا کردن مشکلاتتان، روش برخورد نسبت به آنها را بیاموزید و با راهکارهای علمی امتحان شده اقدام به بازسازی روابط و بازگرداندن نشاط به زندگی مشترک خود شوید.
تجربهای موفق از مشاوره با روانشناس پیش از تصمیم قطعی برای طلاق
پروانه و احمد 18 سال پیش عاشقانه ازدواج کردند، ثمره این دو ازدواج دو فرزند 13 و 16 ساله است. احمد کارگر سختکوشی است که خود را وقف کارش کرده است، او معتقد است که اگر نیازهای خانواده را به خوبی تامین کند، وظیفه خود به عنوان پدر و همسر را به بهترین وجه انجام داده است. احمد 20 سال است که هفتهای 80 ـ 60 ساعت کار میکند. پدر خانواده در کار خود موفق است و زندگی خوبی را برای همسر و دو فرزندش فراهم کرده است. پروانه نیز همسر و مادر دلسوزی است که خود را وقف مراقبت از خانوادهاش کرده است. اما در این میان حلقه مفقودهای وجود دارد. پروانه حس میکند که از احمد دور شده است. رابطه و نزدیکی آنها طی سالهای گذشته با سرعتی آهسته و پیوسته نابود شده است. پروانه در ده سال اول سعی میکرد، خود را با گفتن این نکته که احمد خیلی کار میکند و او شوهر و پدر خوبی است، آرام کند و این سردی را توجیه نماید. اما هر از گاه کاسه صبرش لبریز میشد و احساسات و نیازهای خود را با همسرش در میان میگذاشت. پروانه به احمد میگفت که به توجه و محبت بیشتری نیاز دارد و میخواست که آنها به عنوان همسر و اعضاء خانواده بیشتر با هم حرف بزنند. احمد چند هفته تغییر میکرد، اما پس از آن دوباره همه چیز به روال سابق برمیگشت. گاهی اوقات احمد عصبانی میشد و پروانه را متهم میکرد که اصلاً قدرشناس نیست و نمیبیند که او چقدر برای خانوادهاش زحمت میکشد، آیا این همه تلاش برای او کافی نیست؟
ماجرا به این جا ختم نمیشود. این زوج بلاخره بعد از مدتی زندگی مشترک خود را با مشکل مواجه دیدند و این زمانی اتفاق افتاد که پروانه برای اطمینان از تصمیمی که جهت طلاق و جدایی گرفته به مشاور مراجعه کرد. این تصمیم برای همسرش بسیار غافلگیر کننده بود ولی وقتی مشاور هر دوی آنها را به صحبت در محیطی امن و بدون تنش دعوت کرد هر دو فهمیدند این چند سال چقدر در زندگی روزمره خود فرو رفته و محبت و صمیمیت بین خود را از دست دادهاند. مشاور به این زوج کمک کرد قدم به قدم و به تدریج و با حوصله به پر کردن حفرههایی که بینشان ایجاد شده بپردازند و به این ترتیب آنها این روزها هر دو برای نجات خانوادهای که دوستش دارند در حال تلاش هستند.
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام و وقت بخیر
من حدود ۱ماهه که با دوست پسرم کاتم البته سر یک چیز واقعا پیش پا افتاده و مسخره کات کردیم واینکه ما رابطمون خیلی جدی بود و دو خانواده خبر داشتن. اما الان ا ماهه از کاتمون میگذره و نه من به اون زنگ میزنم نه اون به من. ولی میدونم که حالش خوب نیست از این فاصله
باید چیکار کنم.چون هم من تمایل دارم دوباره رابطه خوب بشه هم اون.ولی اون خودش خواسته یه مدت باهم نباشیم
دوست عزیز
سلام
میخوام برای پاسخ دادن به این سوال، اول به یک سری سوالات جواب بدید:
«چی شد که رابطه به هم خورد؟»
«آیا الان موضوع حل شده؟»
«از کجا میدونید که ایشون هم تمایل به برگشتن به رابطه رو دارن؟»
وقتی به این سوالات خوب فکر کردید، حالا بهتره که تصمیم بگیرید. اما یادتون باشه، تصمیم شما هر چیزی که باشه؛ ممکنه یه سری پیامدهای خوب داشته باشه و یه سری پیامدهای بد. شما باید با توجه به شرایط خودتون، ویژگیهای شخصیتیتون و ارزیابی دقیق روی رابطتون (ببینید که آیا واقعا این رابطه آیندهداره یا صرفا دلتنگی و تمایل شما ناشی از وابستگیه بدون هدفه)، یکیش که براتون تو کفه ترازو سنگینتره و با ارزشتره رو انتخاب کنید.
حالا بیاین با هم بررسی کنیم و ببینیم چه انتخابهایی ممکنه داشته باشید.
یکیش اینه که منتظر باشید اون زنگ بزنه، چون گفتید پیشنهاد یه مدت جدایی از ایشون بوده که خب اینطوری شما ریسک کمتری کردید، منتهی دیرتر به چیزی که تمایل بهش دارید، میرسید.
دوم اینکه تماس بگیرید، که یه ذره ریسکش بالاتره، ولی در عوض شما حرف خودتون رو زدید و برای چیزی که میخواستید تلاش کردید؛ حتی اگه بهش نرسید.
و سوم هم اینکه شاید شما تو بررسیهاتون به این نتیجه رسیده باشید که این رابطه، آیندهای نداره. اون موقع هست که باید مسیر سوگ پایان یافتن یه رابطه عاطفی رو ادامه بدید و خودتون رو برای یه زندگی جدید آماده کنید.
سلام
یک سالی هس که با ی دختر از طریق مجازی آشنا شدم
رابطمون به حد خواستگاری رسیده و چون فاصله ی محل زندگیمون دوره منتظر مشخص شدن یه تاریخ هستیم که هم بله برون هم مراسم عقد رو انجام بدیم
تو این فاصله نظر خونوادم درموردش برگشته یا که الان حرف دلشونو میزنن
میگن ظاهرش از خیلی پایین تره رنگپوست و قد و
…
نه در این حد ولی دروغم نمیگن اینو جفتمون میدونیم
من اینو پذیرفته میدونستم
ولی انقد برام بولدش کردن
و بهم میگن پشیمون میشی .مقایسه با بقیه میکنی سرشکسته میشی و …
میترسم واقعا به این سمت بریم و زندگیمون خراب شه
پذیرفتمش منم خودمو تا جایی که میشناسم کسی نبودم ک حرفمو عوض کنم
ازتون در این مورد راهنمایی میخوام
سلام دوست گرامی
وجود علاقه برای ازدواج لازم است. و از طرفی ظاهر و وضعیت فیریکی نیز مهم می باشذ.
اینکه طرف به دل شما بنشیند و بتوانید ایشان را به عنوان همسر آینده خود بپذیرید و به دیگران معرفی کنید.
مهم هست
بهتر است به این فکر کنید که یکسری ویژگی های ظاهری را میتوان تغییر داد. مثلا در مورد نحوه ارایش و… می توانید غیرمستقیم که به ایشان بی احترامی نشود، با او صحبت کنید
اما از طرف اگربازهم با ایجاد تغییرات و تمام نقاط قوت و حوبی ایشان از لحاظ ظاهری جذابیتی برای شما ندارند ، بهتر است زودتر نظرتان را اعلام کنید.